• وبلاگ : مسافر سبز
  • يادداشت : دستم به دامانت!
  • نظرات : 2 خصوصي ، 14 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    هوالعليم

    خود را شبي در آينه ديدم دلم گرفت
    از فکر اينکه قد نکشيدم دلم گرفت
    از فکر اينکه بال و پري داشتم ولي
    بالاتر از خودم نپريدم دلم گرفت
    از اينکه با تمام پس انداز عمر خود
    حتي ستاره اي نخريدم دلم گرفت
    کم کم به سطح آينه برف مي نشست
    دستي بر آن سپيد کشيدم دلم گرفت
    دنبال کودکي که در آن سوي برف بود
    رفتم ولي به او نرسيدم دلم گرفت
    نقاشي ام تمام شد و زنگ خانه خورد
    من هيچ خانه اي نکشيدم دلم گرفت
    شاعر در کنار جو گذر عمر ديد و من
    خود را شبي در آينه ديدم دلم گرفت

    ..........................................

    كاش بيشتر التماس دعا ميگفتم

    دلتنگيهام فوران كرده

    يه سر بهم بزن

    ياعلي